نیمساعتی به وقت اذان مغرب مانده است؛ چند پسربچه دهیازدهساله مشغول بستهبندی افطاری هستند. یکی تکهای نان، دیگری چند عدد خرما و نفر بعدی یک بسته حلواشکری را در پلاستیک قرار میدهد. دیگر فرصتی باقی نمانده است. صدای اذان از بلندگوی مسجد پخش میشود. بچهها بلافاصله خود را به صف نماز میرسانند. بعد از اقامه نماز، وقت توزیع افطاری ساده بین نمازگزاران است.
اینجا مسجد جامع رضوی واقعدر محله آبکوه است؛ مسجدی که سابقه افطاری دادنهای آن با مشارکت اهالی به بیشاز هفتادسال میرسد.
روی قاب کاشی فیروزهای سردر ورودی مسجد جامع رضوی، سال تأسیس آن «۱۳۲۵ ه. ش» نوشته شده است. غلامعلی شریفی متولد سال ۱۳۳۲ در محله آبکوه از همان سالهای کودکی همراه با مرحوم پدرش در مراسم و عزاداریهای این مسجد حضورداشته است.
او میگوید: مسجد جامع رضوی از بدو تأسیس در سال ۱۳۲۵، در ایام محرم، دهه آخر صفر و ایام شهادت حضرت رضا (ع) محل عزاداری و پذیرایی از عزاداران بوده است. باتوجهبه نامیدن این مسجد به نام حضرترضا (ع)، هرسال در دهه آخر ماه صفر و شب و روز شهادت امامرضا (ع)، اهالی و هیئتهای مذهبی دیگر مساجد محله آبکوه در مراسم خاصی به مسجد جامع رضوی وارد میشوند و با مرکزیت این مسجد عزاداری میکنند.
بنابر گفته غلامعلی شریفی، اجرای مراسم افطاری ماه رمضان نیز تقریبا از همان زمان احداث مسجد شروع شده است و این مراسم کموبیش با مقداری تغییر از همان زمان تا امروز اجرا شده است. غلامعلی شریفی از کودکی شاهد این افطاریهای ساده در مسجد رضوی بوده است.
او در ادامه میگوید: یکی از خاطرات شیرین بچههای همسنوسال من در ماه رمضان افطاریهای ساده مسجد بود. بهجرئت میتوانم بگویم که ما و خیلی از بچههای نهدهساله محله به عشق همین افطاری ساده روزه میگرفتیم. ازطرفی، چون مرحوم پدرم از دستاندرکاران مراسم افطاری ساده بود، از همان زمان من افتخار حضور و تهیه افطاری را داشتم و این توفیق تا امروز ادامه داشته است.
به گفته اهالی افطاریدادن در ماه مبارک رمضان از همان زمان بانی ویژه و خاصی نداشته است. شریفی میگوید: همه اهالی محله بهصورت مشارکتی در این امر خداپسندانه شرکت میکردند. آن سالها خانوادهها بنابر وسع و توان مالیشان مقداری پول، چای، قند، نان یا گوشت را دراختیار مسئولان هیئتامنای مسجد رضوی قرار میدادند. هیئتامنا نیز کار پختوپز و پذیرایی از روزهداران در مسجد را به عهده داشت.
او ادامه میدهد: درواقع اهالی هم میهمان بودند و هم بانی مجالس. چون مجلس را از خودشان میدانستند، همهجوره پای کار بودند. افطاریهای مسجد در آن سالها شور، حال و صمیمیت خاصی داشت.
شریفی در ادامه با اشارهبه افطاریها و عزاداریهای ویژه ایام شهادت امامعلی (ع) و شبهای قدر میگوید: در دوشب ضربتخوردن و شهادت امامعلی (ع) بانیانی برای افطاریدادن اعلام آمادگی میکردند. این بانیان معمولا پدر و پسر و یا چند برادر و عمو بودند. روزهداران بعداز نماز افطار میکردند و بعد از آن، مراسم عزاداری و قرآن به سرگرفتن انجام میشد و تا نزدیک سحر ادامه پیدا میکرد.
اهالی اعتقاد عجیبی به خوردن افطاری در شب شهادت حضرتعلی (ع) داشتند؛ چون این غذا را شفا میدانستند. اگر بچههای کوچک در دیگر روزهای ماه رمضان روزه نمیگرفتند، مقید بودند که حتما در روز ۱۹ و ۲۱ ماه رمضان و شهادت حضرتعلی (ع) روزه بگیرند و از غذای افطاری بخورند.
دیگ شله افطار که علم میشد، اهالی بلغور، نخود و لوبیا برای ریختن داخل دیگ شله میآوردند
در سالهای گذشته که مشارکت مردمی در برگزاری افطاریهای ماه رمضان بیشتر بود، از روزهداران با غذای گرم پذیرایی میشد. محمدحسن کیمیا متولد سال۱۳۲۸ ساکن محله آبکوه است.
او از چهلسال قبل تا امروز آشپزی برای هیئت متحده رضوی، هیئت منسوب به مسجد جامع رضوی، را برعهده داشته است. میگوید: غذای افطاری در ماه مبارک رمضان، آبگوشت و قیمه بود. ما هر شب ماه رمضان یک یا دو دیگ در حیاط مسجد برپا میکردیم. گوسفندها را ذبح کرده و با آن غذا درست میکردیم. تعدادی از خانمهای محله نان خانگی میپختند؛ بعضیها هم سبزیهای خریداریشده را پاک میکردند. نزدیک اذان مغرب، همه محله برای افطاری میآمدند، چه آنهایی که مشارکت داشتند و چه کسانی که شریک نبودند. سفره حضرتعلی (ع) همیشه برکت داشت و خدا را شکر تا امروز هیچوقت غذا کم نیامده است.
به گفته کیمیا، شله معروف مشهدی مخصوص ایام عزاداری امامحسین (ع) بود، اما زمانیکه ماه رمضان به زمستان میافتاد، برای افطاری بهجز آبگوشت و قیمه، شله هم میدادیم. او میگوید: دیگ شله افطار که علم میشد، اهالی بلغور، نخود و لوبیا برای ریختن داخل دیگ شله میآوردند و این شله مشارکتی در زمان افطار مزه و طعمی ناب داشت.
از چند سال قبل بهدلیل گرانی مواد غذایی و خوراکی در افطاریهای ماه مبارک رمضان، دیگر خبری از دیگ آبگوشت، قیمه و شله نیست. آقامحمدحسن میگوید: باتوجهبه درآمد اندک اهالی بهویژه اهالی بومی که از بانیان افطاریهای ماه رمضان هستند، اطعام هم تغییر یافت و امروز به همین افطاریهای ساده خشنود هستیم.
اهالی هنوز هم سنت هفتادساله افطاریدادن در طول سیروز ماه مبارک رمضان را حفظ کردهاند و با کمکهای نقدی کم و زیاد خود به قول معروف، اجاق این مراسم را روشن نگهداشتهاند. البته در زمان کرونا و بستهبودن مساجد، افطاری بهصورت بستهبندی بین خانوادههای فقیر محله توزیع میشد. بعد از کرونا نیز باهدف حفظ نکات بهداشتی، توزیع افطاری بستهبندی ادامه پیدا کرده است.
آقامحمدحسن نمازگزار قدیمی مسجد جامع رضوی است و از عصایی که درکنارش گذاشته، معلوم است که بهسختی میتواند راه برود. وقتی درباره افطاری مسجد از او سؤال میکنم، میگوید: از دهسالگی روزه گرفتهام و این کار تا امروز که نزدیک ۷۵ سال دارم، ادامه داشته است.
فرزندانم میگویند روزه نگیرم، چون دیگر به من واجب نیست و از پا میافتم، اما من به حرف آنها گوش نمیکنم. روزهام را میگیرم و نیمساعت قبل از اذان، عصازنان به مسجد میآیم؛ نمازم را میخوانم و با نان و خرما افطار میکنم. در خانه خودم، بهترین غذاها را همسر و عروسم آماده میکنند، اما من به عشق این افطاری ساده به مسجد میآیم. دوست دارم سال دیگر هم زنده باشم و سر سفره خدا و در خانه خدا افطار کنم.
ارشیا نجاتی یازدهساله است. او یکی از پسربچههای نوجوان و فعال مسجد است که در آمادهسازی و توزیع بستههای غذای افطاری مسجد مشارکت میکند. او میگوید: از وقتی شیوع کرونا کاهش یافت و دوباره افطاریدادن در مسجد شروع شد، برای بستهبندی و توزیع افطاری بین روزهداران مسجد مشارکت میکنم. هرجا باشم، یکساعت قبلاز اذان، خودم را به مسجد میرسانم تا در ثواب این کار شریک شوم. با اینکه هنوز به سن شرعی نرسیدهام تا روزه کامل بگیرم، سعی میکنم هرطوری شده، روزه کلهگنجشکی بگیرم و از افطاری ساده مسجد لذت ببرم.
* این گزارش شنبه ۱۸ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۱ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.